طوطی کوچولوی پانزده ماهه
پانزده ماهگی نورای عزیزم در ساحل زیبای خزر
نورای عزیزم پانزده ماهه شدی و خانم تر و شیرین تر از همیشه
خصوصا اینکه مثل طوطی هرلغت و کلمه ای رو که زبونت بچرخه تکرار می کنی و هر روز دامنه لغاتی
که یاد می گیری بیشتر و بیشتر میشه.بابا و مامان رو که کاملا از بر شدی مثلا وقتی بابا دعوات کنه میای به من
شکایتشو می دی و با ناراحتی می گی بابا د ،اب رو هم خیلی زود به زبون اوردی و وقتی که اب بخوای باید
بلافاصله برات فراهم کنیم در غیراین صورت نتیجش جیغ و داد و گریه.هرچند که این روزا به خاطردوتا دندون پاینی که
در حال رویشه خیلی عتش داری و دلت می خواد همش اب بخوری تا کمی از درد لثه هات کم بشه و خنک بشی.
حالا دیگه تعداد دندونات داره میرسه به عدد 8 .امیدوارم هر چه زودتر دندونای قشنگت بیرون بیان و از این
بی اشتهایی نجات پیدا کنی.
دختر کو چولوی خوش زبون ما عاشق حیووناست و وقتی حیونای عروسکی تو اتاقشو میبینه کلی ذوق می کنه و اصرار داره تا حتما بدم بهش و وقتی بغلشون می گیره صداشونو در میاره.
وقتی می گم گاوه چی میگه:میگه ما...ما...و خیلی دوست داره شعر پیرمرد مهربونو واسش بخونم.
ببعی = ببیی .در ضمن وقتی میگم ببعی چی میگه؟میگی : به به
دنبه داری؟میگی:نه نه
پس چرا می گی؟شما میگی:به به
هاپو = آپو و میگی آپ آپ آپ یعنی همون هاپ هاپ و تا یه جای تاریک میبینی می گی آپو.
صدای پیشی رو هم با گفتن منه منه یا نمه نمه در میاری یعنی همون میو میو...
جوجه = جی جی
بازی =باسی آب با =آب بازی اَب با = عباسی(تاب تاب عباسی)
عمو =عمو سجاد =سَجَ آراد =اوایل می گفتی آلا و حالا میگی آدا
دایی جون =داجون سمیر =سَمی
نورا =نونا مهدی =بَدی صدرا =صَدَ
کفش =کش دست =دَس گُل =گُو
دوست دارم =دوسَ دَ
از شیرین کاری های دیگه ای که یاد گرفتی اینه که وقتی میگم نورا الکی گریه کن دستاتو می ذاری رو چشماتو صدای گریه از خودت در میاری و دیگه اینکه خوب بلدی ساز دهنی بزنی یا اینکه چیزی رو فوت کنی و اگه غذا یا میوه ترشی رو بچشی،چشماتو میبندی و می گی تُشه.
و باز هم یه هوای پاک و یه طبیعت زیبا در حاشیه سد البرز
و این اقا کوجولو خوشتیپ همون اراد جون پسر دایی نورا جونه
قربونه هردوتا جوجه کوجولو ها که دلی از بازی دراوردن
و باز هم یه خانم متفکر که معلوم نیست به چی زل زده
به سایه خودش... یا طرح موزاییک ...؟