مهمونی نورا جون
سلام مامانی چقدر ناز شدیگلم مثل فرشته ها شدی امدی مهمونی خونه خاله فاطمه.
فدای شست خوردت تپلی مامان
خوشگل مامان دوستاتو به بجه های وبلاگ معرفی نمی کنی،مبینا جون و اشکان جون
کم مونده چشم عروسک در بیاری. یا دستت تو چشم و دهنش بود یا که پستونک تو دسته عروسکو می ذاشتی تو دهنت.
اینم یکی دیگه از شیرین کاریهاته،تا جوراب شلواریتو می پوشم بلافاصله توپک های کنارشو میکشی تا ببری سمته دهنت،اخه خانومم اجازه بده جند تا مهمونی واست بپوشم بعد فکر خراب کردنش بیوفت