هشتمین ماهگرد نفسم همراه با 2مروارید شیری
نفسمماهگیت مبارک
نفسم آخرین روزهای هشت ماهگیت رو به پایانه ومنچند روزی
بی صبرانه منتظر رویش دومرواریدسفید و بلوریت هستم
وبلاخره تو 29امین روز از هشت ماهگیت که مصادف بود باآغاز
نهمین ماه زندگیتدندونای قشنگتم از اونلثه های نرم صورتی رنگت
سر بیرون آوردو سختی خودشو نشون داد.
فدای دندونای قشنگت،انشاالله به سلامتی ازشون استفاده کنی دخترم
و هرروز لبخندت با وجود مرواریدهات زیبا تر بشن
وخلاصه اینکه تصمیم گرفتیم یه جشن کوچولوی خودمونی برگزار
کنیم و چند تا عکس یاگاری بگیریم.
مابقی ماجرا رو از روی عکس تماشا کنید
و فرشته خانم تو این فکره که چطوری حمله کنه تا به هدف(شمع و کیک) برسه؟
و اینم چنگال ببر آسای دخترم که اکه دیر رسیده بودم چیزی از کیک نگون بخت نمی موند
حالا نوبت به برش کیک دندون خرگوشی میرسه که اصلاشباهتی به کیک
سفارشی مامان نداشت،نمونش این بودکه به جای دندونای پایین دو تا دندون
بالا در اورده بود و شباهتیبه دندوای دخترم نداشت
و باز هم تو فکر خراب کاری،این بار حمله به سمت چاقو
خدا رو شکر به گرفتن روبان چاقو بسنده کرد.
و ادامه داستان امشب میرسه به شام
وباز هم دخملکم در حال پی ریزی نقشه ای خراب کارانه از نوع زیر چشمی
و نهایتا...
و غمگین و گریان بعد از ناکامی
فرشته ها نظر یادتون نره