تاتی تاتی نفسم
ماهگردت مبارک
نازنینم...
بهترینم...
سلام به یکی یدونه خودم،به عزیز دردونم،به گل تو خونم،
به ماه اسمونم،
به دختر شیرین زبونم...
عزیزه دلم
اصلا باورم نمیشه که به این زودی سیزده ماهه زیبا و دوست داشتنی
از زمان تولدت گذشته و حالا تو همون دختر کوچولویی که تو روزای اول
تولدت وقتی می خواستم بغلت بگیرم انقدر کوچولو بودی که می ترسیدم
از دستم بیفتی واسه خودت خانمی شدی و به خصوص که این روزا با هم
تمرین راه رفتن می کنیم دیگه چیزی نمونده که خودت به تنهایی راه بری،
البته اینم بگم که در روز حداقل سه چهار ساعتی تو خونه
پیاده روی می کنی البته با کمک مبل ها و کمد ها و زیر تلویزیونی و
بقیه وسایلی که حداقل ارتفاع کمی از سطح زمین دارن و عاشق این
هستی که دستاتو نگه دارم تا راه بری یا اینکه یه بالشت زیر پاهای
کوچولوت قرار بدم تا کمی مبل نوردی کنی یا اینکه در عرض چند دقیقه
بری بالا و بلافاصله بیای پایین و چندین بار این کارتو تکرار می کنی
و نهایتا حسابی ذوق می کنی و دست می زنی و من عاشق
این ذوق کردناتم.
یکی از شیرین کاری های خاله ریزه وقتیه که حلقه های رنگی هوش
رو تو جای خودش قرار می ده حتما باید واسه خودش دست بزنه
البته ناگفته نمونه که هیچ کدومشونو به ترتیب بزرگ و کوچیکیشون
قرار نمی ده.قربونه شیرین زبونی هاشم برم که به گفتن بعضی کلمات
کاملا مسلط شده مثل: بابا و ماما و دست دست و تاتا و دد وصدا(صدرا) و
سبی(سمیر)و نی نی ...
و خلاصه اینکه مامان عاشقته
عاشق تمام لحظه های کودکیت
عاشق خندهای دلنشینت
بند دلم
جونه دلم
بخند ...
که...
لبخند های تو ضربان قلب منه