نفس کوچولوی مامان
سلام به نفسکمعزیزم
دخترم...
کاش می دونستی که این روزاچقدرخوشحالم دلم می خواد
ساعت هادقیقه هاوثانیه هارومتوقف کنم تاطعم شیرینی
لحظه های کودکیت هرگزبه پایان نرسه.واکنون که نیمههشتمین
ماه زندگیت درحال سپری شدن است هرروزکه می گذره
به مجموع آموخته هاتاضافه میشه،مثل امروزکه وقتی بابایی
تو رونشوند کناراسباببازیهاتتابازیکنی بعدازچنددقیقهمتوجه
شدیمکه خودتوبرگردوندیبهسمتمنکه توآشپزخونهبودم،
اولش فکر کردم اشتباهمیکنمولیچنددقیقه بعد مجددااین حرکتو
تکرارکردی به این صورت که کفِ دستِچپتومثلاهرم می ذاشتی
زمینوباپای راست خودتومیچرخونی.
طلای مامان...
با اینکه واسه حرکت دادن خودش و سینه خیز رفتن تلاش زیادی
داره ولی هنوزنمی تونه چهاردستوپابره البته چرخش درحال
نشسته هم واسه شروع عالیه،ما که به همینم قانعیم.
*خدایا شکرررررت واسه همه چی*
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی