نورانورا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

نورا کوچولو نازدونه مامان و بابا

میلاد پیامبرختمی مرتبت وامام جعفر صادق

  گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند   عرشیان و فرشیان نام محمد می برند                           به آمنه بنت وهب، خدا عطا کرده پسر پسر چه گویم که به خلق، خدا عطا کرده پدر میلاد نبی اعظم اسلام پیامبر رحمت، تاج آفرینش و امام جعفر صادق بر شما خجسته باد.     ای چراغ دانشت گیتی فروز تا قیامت پیشتاز علم روز آفرینش را کتاب ناطقی اهل بینش را امامِ صادقی ...
18 دی 1393

یک شب یلدایی یه دختر رویایی

     یلدا مبارک فرشته ی زمینی مامان                                      نه ماهه وجودم حالا نه ماهه شده   یه خانم یه عسل یه فرشته یه تیکه ماه     یلدا بهونه ای برای با هم بودن،دور هم بودن   سر خوش و شاد بودن تو اولین شب بلند زمستونی   ولی بهونه من قشنگ تر و زیبا تر از همه دور هم بودن هاست   دخترکم  عروسکم  ملوسکم   امسال همراه شدن یلدا با نهمین ماهگرد فرشته نازنینم طعمی متفاوت پیدا کرد ، ...
2 دی 1393
1044 26 21 ادامه مطلب

پاییز هزار رنگ خدا

گردش پاییزه گل پونه ی مامان          امروز منو دختر کوچولوم تصمیم گرفتیم تا همراه بابایی و مامانی    بریم محل مامانی بیش حاجیه ننه و گشت و گذاری تو اون اطراف   بزنیم واز هوای پاک و دل انگیز شمال سرسبز و زیبا نهایت لذت ببریم.   و در نهایت شیطنت مامانی گل کرد و تصمیم گرفت تا دختر کوچولوشو   بنشونه وسط برگ های خشک و رنگارنگی که که همه رو محو تماشای   زیبایی هاش می کرد و بی تفاوت رد شدن از کنارشون   یه جور کم لطفیه.   و اینم ادامه عکسای هنری مامان و ژست های دخملکم     ...
26 آذر 1393

سفید ململی مامان

  دختر زیبای من ...فرشته ی زمینیم...   برای تو می نویسم...   از شیرین ترین و دل انگیز ترین لحظات کودکیت،از خنده های از ته دلت   از گریه های همراه با عشوه و نازت،از  دقت و  کنجکاوی هایت،از خواب   شیرین و رویاییت و از بازی های این روز هایت  و از تقلید کردنت از مامانی   که سعی بر انجامش داری...   واما شیرین کاری این ماهت که خیلی واسه مامان دل چسب و شیرین   بود  دست دسی کردنته،خصوصا تا اینکه آهنگی از تلویزیون میشنوی   شروع به دست زدن با اون دو تا دستای کوچولوی نازت می کنی.   جدیدا هم که در حال...
27 آبان 1393

قشنگ ترین لحظه ها

سلام به فرشته ی کوچولوی خودم  به تنها عشق   لحظه هام که هیچ وقت از دیدنش سیر نمی شم و   خستگی برام معنی نداره.   دخترم نورا. ..   امروز می خوام برات از اولین و قشنگ ترین حرف هایی که به زبون آوردی بگم،از نَین نَین نَین  گفتنات که تو 6 ماهگی شروع کردی،انقدر قشنگ لباتو می چرخوندی که انگاری حس آواز  خوندن داشتی. بعد از اونم تو 7 ماهگیت اَگه اَگه اَگه  و   اَده  اَده  اَده  و بعضی اوقاتم مَم مَم  می گفتی و الانم که دارم برات می نویسم مشغول بازی با  عینک باباییت هستی منظورم اینه که عینکو...
20 آبان 1393

نفس کوچولوی مامان

سلام به نفسکم عزیزم     دخترم...   کاش می دونستی که این روزاچقدرخوشحالم دلم می خواد   ساعت ها دقیقه هاوثانیه هارومتوقف کنم تاطعم شیرینی لحظه های کودکیت   هرگز به پایان نرسه.واکنون که نیمه هشتمین ماه زندگیت درحال سپری شدن است هرروزکه می گذره به مجموع آموخته هات اضافه میشه، مثل امروزکه وقتی بابایی تو رو نشوند کنار اسباببازی هات تا بازی کنی بعدازچنددقیقه متوجه شدیم که خودتوبرگردوندی به سمت من که توآشپزخونه بودم، اولش فکر کردم اشتباه میکنم ولی چند دقیقه بعد م...
16 آبان 1393